جولفالی

  • ۰
  • ۰

چشمهایم ! ( مثلا شبیه « چشمهایش » بزرگ علوی )
...........................................................................
مدتهاست که عینک دو دید میزنم . دارندگی است و برازندگی! خیلی ها نه نزدیک بین هستند و نه دوربین . بعضی ها هم این شانس را دارند که نزدیک بین باشند یا دوربین باشند. امّامثل من کم پیدا میشود که هر دو تاش را باهم داشته باشد.وسط شیشه عینکم را برای دیدن اشیاء نزدیک بکار میبرم و اطراف را برای نگاه به دور ، بهرحال در کلاس درس هر دو را باید سریع بکار گرفت .به کتاب یا دفتر و یادداشت نگاه کرد و سریع ته کلاس را از نظر گذراند...شغلمان طوری است که استفاده از دو عینک
و تعویض پی در پی آنها صرف نمیکند خدا پدر و مادرش را بیامرزدکسی را که این نوع شیشه ها را اختراع کرد.مدتی بود که این عینک هم چشمهایم را اذیّت میکرد امّا فرصت و فراغت پیدا نمیکردم که چشم پزشک بروم. تا اینکه چند روز پیش که عینکم را در آوردم تا روی میز بگذارم و دست و رویم را بشویم عینک از دستم سرخورد و افتاد و چهارصدهزارتومانی که خرجش
کرده بودم پرید و رفت . خوب ، کور از خدا چی میخواد ، یک عینک جدید ...ناچار شدم همه کارهایم را تعطیل کنم تا خریدن و تهیه 
یک عینک جدید ،با دو تا چشمی که هم دوربین است و هم نزدیک بین و اگر کمی اینور و آنورش کنی آستیگمات هم درمیاد، چکار دیگرمیشود کرد ؟! رفتم سراغ پزشکی که برای همانروز نوبت میداد( اکثر چشم پزشکان تبریز برای چند ماه دیگر وقت میدهند وبعضیهاهم برای سال دیگه ! ) دکتر اولش طوری انگشتش را کرد توی چشمم
و چرخاند که فکر کردم همین الان چشمم از حدقه درمیاد . بعدش دو قطره بی حس کننده ریخت و فشار چشمم را اندازه گرفت و بعدنشستن جلوی دستگاه و خیره شدن به یک نقطه !وقتی آقای دکتر ازم پرسید که چند وقت هستش که با عینک مشکل
داری ، راستش ترسیدم راستش را بگم که نزدیک 6 ماهه ، به دروغ گفتم از یکماه قبل اینطور شده ام. دکتر تعجب کرد که چطور تحمل کردی این یکماه را ؟! من هم تعجب کردم که واقعا چطوری تحمل کرده ام !
( آقای دکتر عزیز ، دوست عزیز ، مگر نمیدانی ما دست به تحملمان خیلی عالیست ! از اولین روز تولد درحال تحملیم ، شما کار دیگری تجویز میفرمایید ؟ )دکتر تابلوی معروف E ها را نشانم داد با چشم راست تا آخرین ردیف را دیدم کاملا واضح ، امّا با چشم چپ ،..وقتی آقای دکتر پرسید تا
کدام ردیف را میبینی با شرمندگی جواب دادم فقط ردیف اول را !!!راستش ردیف اول را هم نمیدیدم ...چشم پزشک محترم بعد از اتمام معاینه خیالم را راحت کرد، شما
به عینک نیاز نداری ، یکی از چشمات کاملا دوربین و آن یکی کاملانزدیک بین شده و حالت دو دید را از دست دادی ! بدون عینک هم میتونی گلیم خودت را از آب بیرون بکشی ! با چشم راست تماشای تلویزیون و رانندگی و کارها یی ازین قبیل و با چشم چپ مطالعه و نوشتن و گوشی و لب تاب و ... غیره................یکی از دوستان اهل ریاضیات میگه یکی از چشات حالت بیضوی افقی پیدا کرده آن یکی بیضوی قائم، میخندم ، خوبه که موقع راه رفتن تعادل خودم را از دست نمیدم با یک چشم دوربین
و یک چشم نزدیک بین..........اینهم خودش امتیازی است !!انسان باید قدر امتیازاتش را بداند در نیم فصل دوم به درد میخورد !!

  • ۹۴/۰۲/۰۳
  • حمیدرضا مظفری

نظرات (۱)

سلام.هرزگداری به وبتون سر میزنم وخاطراتتونو میخونم ولذت میبرم.منویاد تبریز وخاطرات تلخ وشیرین اون زمان میندازین  توی اینترنت خیلی دنبال ردی یا نشونی از بچه های اون دوره گشتم ولی هیچ کس رو پیدا نکردم. شاید خودشونو به پیری زدنو با این فضا کاری ندارن یا شاید هم اینقدر گرفتار زندگی و خرج ومخارج هستن که فرصت ندارن یاد دوره دانشجویی بیفتن! یکی از بچه های اون دوره ما آقای دکتر محمد شهریاری بود که الان هم تو دانشگاه تدریس میکنن. (چن سال پیش که یه سفر رفته بودیم تبریز رفتیم دانشگاه و دانشکده اونجا دیدیمشون)اگه بهشون دسترسی داشتین سلام برسونین. جالبه که از همین اینترنت متوجه شدم که یکی دیگه از بچه های اون زمان الان دانشجوی دکترای آقای دکتر شهریاری
 هستش.(هر دو موفق باشن)
خاطره چشاتون جالبه. منم چشامو که مجموعا 10 بود 15 سال پیش عمل لیزیک کردم وا ز شر عینک خلاص شدم!
تبریز برای من یه یادگاری ارزشمند داشته واونم همسر مهربونمه. 
نمیدونم چرا به کامنتا جواب نمیدین!!!! اگر جواب بدین بازدیدتون زیاد میشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی