« رادیوی پدرم »
درباره وسایل ارتباط جمعی
......................................
50 سال قبل را خوب به یاد دارم ، یک رادیو داشتیم همین رادیویی
که در عکس میبینید. این رادیو تنها راه ارتباطی ما با دنیای خارج بود
نه تلفن داشتیم نه اینترنت و تلویزیون و ماهواره و ویدیو و نه هیچ
وسیله ارتباطی دیگر. همه خانواده های دیگر هم مثل ما بودند
تلویزیون از سال 1350 کم کم به خانه ها راه پیدا کرد و بقیه وسایل
ارتباطی خیلی سالهای بعد و تلفن که اوایل هندلی بود و شماره گیری
نداشت.
خیلی از وقایع جهان را ما از همین رادیو شنیدیم و تعقیب کردیم
روزنامه فقط دو قلوهای اطلاعات و کیهان را داشتیم و هر دو یکی دو
روز بعد از انتشار به شهر ما میرسید و خبرهای سانسورشده هم
سوخته بود و بیات شده !
رادیو در طاقچه بلندی در اتاقمان بود تا دست بچه ها بهش نرسد و
هنوز هم پدر را در همان حال به خاطر دارم که ایستاده و گوش به
رادیو چسبانده و مدام از ما میخواهد لال شویم تا از لابلای پارازیت
و خروخر و.. خبرها را بشنود. شروع جنگ 6 روزه اعراب و اسراییل
در سال 1967 که به استعفا و سقوط عبدالناصر منتهی شد ، ترور
کندی رییس جمهور آمریکا که وقتی ما در حیاط بازی میکردیم پدر دوید
و در حیاط همسایه ها را خبر کرد که کندی را کشتند و داستان پا
گذاشتن اولین انسان نیل آرمسترانگ و ادوین آلدرین بر کره ماه ،
همه وهمه را ما از همین رادیو شنیدیم و خبردار شدیم.
من هم وقتی پدرم خانه نبود اکثر فوتبالهای ملی آنزمان را از همین
رادیو با گزارش خاطره انگیز عطاءاله بهمنش و یا روشن زاده شوهر
پروین (خواننده معروف و خوش صدا) شنیده ام مخصوصا پیروزی تیم
ملی فوتبال ایران بر اسرائیل با گل رضا عادلخانی........
............................................................................................
آنزمان که تنها وسیله ارتباطی همین رادیو و یکی دو روزنامه محدود
بود برای اینکه خبری پخش نشود و مردم نفهمند چه خبر است کار
راحتی داشتند، خبر را پخش نمیکردند ! همین ،
امّا حالا چی ؟ حالا با این همه وسایل ارتباطی غیر قابل کنترل ،
چکار میکنند ؟ امروز شیوه ها عوض شده اند ، خبری را که میخواهند
مردم نفهمند از دهها و صدها کانال و وسیله به شیوه و شمایل مختلف
و از زبان عده زیادی کارشناس و تحلیلگر و گوینده و ..بیان میکنند
و در واقع ذهن مردم را مورد هجمه و بمباران قرار میدهند طوری میشود
که از بین هزاران خبر مربوط به یک واقعه مشخص ،مردم نفهمند که
خبر درست کدام است ! ( خیلی های ما به این شیوه مرسوم از
خیلی مسایل بسیار مهم ، بی اطلاع هستیم! بیسواد و بی اطلاع !)
........................................................................................
یک روز داعش را پیش میکشند ، هر روز و هر ساعت هزاران خبر
تحلیل و عکس و فیلم از داعش و اعمال آن پخش میکنند و هر طور
که دوست دارند افکار عمومی را شکل میدهند. مردم که داعش را
از نزدیک ندیده اند ، از عقیده و مرام و امکانات و تشکیلات و افراد
آن خبر ندارند ، بنا بر گزارشهای بنگاههای خبری و بر مبنای تمایلات
آنها مردم در هر گوشه دنیا صاحب دیدگاه و نظر در مورد این پدیده میشوند
یک روز هم نوبت کوبانی است :
بنگاهها و آژانسهای خبری چنان کوبانی را بحث اوّل همه خانه ها
و خانواده ها کردند که همه صبح را با کوبانی شروع میکردند و شب را
با کوبانی میخوابیدند و خواب جنگ در آنجا را میدیدند
بعد هم ستاره اوّل فیلم را وارد صحنه کردند که با همه امکانات ابر قدرتی
خود برای کمک به مردم و کودکان آمده است....
و یکباره چنان کوبانی را از صحنه اخبار خارج کردند که آب از آب تکان
نخورد و برای کسی هم این سوال پیش نیامد که آیا داعش از کوبانی
اخراج شد؟ کردها بر شهر مسلط شدند؟ صلح برقرار شد ؟ مردم به
آرامش رسیدند ؟ چی شد چه اتفاقی افتاد که به یکباره کرکره کوبانی
پایین کشیده شد؟
..............................................................................................
مطلب آخر : راستی از هواپیمای مسافربری مالزی که با 300 سرنشین
در حین پرواز ناپدید شد و روزی روزگاری خبر اوّل جهان بود چه خبر ؟
در این جهان پیشرفته 300 نفر مثل آب خوردن گم شدند و هیچکس
ککش هم نگزید ؟
............................................................................................
- ۹۳/۰۹/۰۱
- حمیدرضا مظفری