جولفالی

  • ۰
  • ۰

ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز

یکی از شبهایی به یاد ماندنی برایم شبی
بود که به همراه پنجاه ، شصت نفر از دوستان
و سایر دانشجویان در اتاق رییس دانشگاه خوابیدیم
(من برای خودم از خونه بالش و پتو هم آورده بودم! )
فکر میکنم تقاضای تشکیل ترم تابستانی داشتیم
رییس موافقت نمیکرد. فردایش سروان جوادی معروف
آمد اونجا و تهدید کرد که اگر اتاق رییس را ترک نکنید
بد میبینید.افراد گارد هم روبروی ساختمان مرکزی مستقر بودند
( سروان جوادی را که بعد از انقلاب اعدام شد اولین بار آنجا دیدم )
دکتر معصومی رییس رفاه دانشجویی را جلو انداختیم و همه به ردیف
پشت سرش ساختمان را ترک کردیم در حالیکه من پتو و بالشی
زیر بغل داشتم! ( ترم تابستانی هم پرید !)

  • ۹۳/۰۷/۰۹
  • حمیدرضا مظفری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی