ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز
یکی از شبهایی به یاد ماندنی برایم شبی
بود که به همراه پنجاه ، شصت نفر از دوستان
و سایر دانشجویان در اتاق رییس دانشگاه خوابیدیم
(من برای خودم از خونه بالش و پتو هم آورده بودم! )
فکر میکنم تقاضای تشکیل ترم تابستانی داشتیم
رییس موافقت نمیکرد. فردایش سروان جوادی معروف
آمد اونجا و تهدید کرد که اگر اتاق رییس را ترک نکنید
بد میبینید.افراد گارد هم روبروی ساختمان مرکزی مستقر بودند
( سروان جوادی را که بعد از انقلاب اعدام شد اولین بار آنجا دیدم )
دکتر معصومی رییس رفاه دانشجویی را جلو انداختیم و همه به ردیف
پشت سرش ساختمان را ترک کردیم در حالیکه من پتو و بالشی
زیر بغل داشتم! ( ترم تابستانی هم پرید !)
- ۹۳/۰۷/۰۹