جولفالی

  • ۰
  • ۰

زمان گچیر افق لرده توز قالیر......کروان کیمی اوزاقلاردا توز سالیر
دومان گلیر یورکلری چولقالیر
یورک دییر زمان گئچمه ، آمان دور.....گئچنلرده گوزوم وار بیر دایان ،دور
( زمان به تندی میگذرد و مثل کاروانی میماند که درافقهای دور ردّی از گرد
و خاک بر جا گذاشته است و آن گرد وغبار گذشت زمان مثل غبار و مهی
قلبها را میپوشاند....قلبم التماس میکند که « زمان » نرو دستم به دامنت،
در گذشته ها چشم دارم ، خاطره و عشق دارم ، کمی درنگ کن ، به ایست!)
ترجمه « حیدر بابایه سلام » شهریار خیلی سخت است . از معنی نویسی
الکن خود شرمنده ام خواستم دوستان فارس زبان کمی در جریان شعر شهریار 
قرار گیرند. اهالی ادبیات به بزرگواریشان ببخشند.

  • ۹۳/۰۷/۰۸
  • حمیدرضا مظفری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی